هم صدا با جان (رفیق)
-
1403/11/26
یکی، الماسی به نام دوست، چون تو؛ و دیگری، خاطراتی شیرین، همچون شهدِ نابِ همصحبتی.
همیشه دو گوهر در صندوقچهی ذهنم میدرخشند: یکی، الماسی به نام دوست، چون تو؛ و دیگری، خاطراتی شیرین، همچون شهدِ نابِ همصحبتی. رفاقتمان، رودِ همیشه جاریای است که به سوی دریای آرامش روان است. ای عزیزترین رفیق، تو نه تنها یک دوست، بلکه بخشی از روحِ زندگیام هستی. از خداوندگارِ عشق تمنا دارم که همیشه در پناهِ نور و سلامتی باشی.
حضور تو در زندگیم، گرمای بیمانندی است که جانم را به رقص درمیآورد و آرامشی است که هرگز از یاد نمیبرم. گسترهی آبیِ آسمان، مرا به یادِ وسعتِ قلبِ تو میاندازد. رفیق، دلت، باغی از شکوفههای امید، لبانت، غنچهای از شادیهای ناب، و چراغِ خانهات، روشنتر از خورشید باد. چرخِ گردون به کامت بچرخد، نفست همواره گرم، و روزگارت پیوسته به شیرینیِ عسل باد. فرخنده باد!
دوستیِ تو، درختِ کهنسالی است که ریشههایش در اعماقِ قلبم گره خورده. هر فصلی از آن، سبزیِ جاودانگی دارد و هر برگش، یادبودی از خاطراتِ به یادماندنیِ ماست. ای سایهسارِ زندگیم! ای رفیقِ با معرفت! آیا میدانی چرا ولنتاین با ما نسبتی دارد؟ زیرا تو آن یگانهای هستی که حتی اگر در دلِ سیاهترین شب هم صدایت کنم، پاسخم میدهی! سپاسگزارم که همیشه در کنارم هستی.
سپندارمذگان. قدیمتر از ولنتاین مربوط به فرهنگ ایران است.
زن. و. زمین
ولنتاین، جشنِ دلدادگی است؛ اما این دلدادگی، تنها به معشوق خلاصه نمیشود. بلکه برای یارانی است که بیهیچ چشمداشتی، دستهای یکدیگر را به مهر میفشارند. تو، ارزشمندترین هدیهی ایزدی به من هستی. روزِ عشق، بر تو فرخنده باد، ای رفیق!