آیکون لودر صفحه
دکمه روشن و خاموش کردن
تصویر مقاله

درد مردم را نمی‌توان با آداب دیپلماتیک فریاد زد !

  • date-icon 1404/03/10
درخصوص ادبیات «علی بابایی کارنامی» در نقد از رییس سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور؛

سعید شعبانی، رییس خانه کشاورز و دبیر همایش آب، خاک و تغییر اقلیم استان مازندران

وقتی درختان مازندران خاموش می‌میرند، رودخانه‌ها به فاضلاب تبدیل شده‌اند و شانه‌های کشاورزان زیر بار وعده‌های بی‌عمل خم شد، فریاد نماینده‌ای مانند دکترعلی بابایی کارنامی از دل مردم برمی‌خیزد و اعتراضی نابه‌جا نیست، فریاد این نماینده بازتاب فاجعه‌ای عمیق است.

سال‌ها است که صنعت را از استان مازندران دریغ کرده‌اند و نامش را گذاشتند دفاع از محیط‌زیست و همین موجب شد جوانان ماهر و جویای کار مازندرانی راهی شهرک‌ها و نواحی صنعتی بزرگ سمنان، کرج، تهران و خراسان شدند. اما چه گلی بر سر محیط‌زیست زدند ؟

تقریباً هیچ ! محیط‌ زیست ایران در آستانه فروپاشی است و این وضعیت در اقلیم‌هایی چون مازندران کاملاً مشهود است.

 

تغییرات اقلیمی، مصرف سوخت‌های فسیلی، جنگل‌زدایی، پسماندهای صنعتی و پلاستیکی همه در خدمت تخریب‌اند.

گرمایش زمین، آلودگی آب و هوا، نابودی تالاب‌ها، مراتع و روستاها، حلقه‌های زنجیره‌ای از بحران‌اند که دامن شمال را گرفته است.

در این میان، سازمان حفاظت محیط‌زیست کشور چه کرده است؟ وزارت نیرو با منطق بنگاه‌داری، عدالت در توزیع آب را قربانی منافع برخی نورچشمی‌ها کرده است. جهاد کشاورزی، با بیشترین مصرف آب و انرژی، نگران کیفیت نیست.

جایگاه محیط‌ زیست در این معادله کجاست؟اگر واژه‌ای تلخ از زبان «علی بابایی کارنامی» شنیده شد، از درد مردم بود.

کسی که سال‌ها صدای خاموش این مردم بوده، ممکن است سخنی بگوید که شأن جلسه نباشد، اما رسم زندگی ماست.

نماینده مردم ساری و میاندورود اگر تند سخن گفت، نه از سر بی‌حوصلگی، بلکه از فشاری بود که بر مردمش وارد شده است.

 

زبان او، زبان کشاورزی‌ است که محصولش نابود شد و حمایتش تنها وعده بود. زبان جوانی‌ است که می‌بیند جنگلش نابود و تالابش خشک می‌شود و جلوی استقرار صنعت در مازندران را به بهانه صیانت از جنگل، تالاب و محیط‌زیست می‌گیرند.

خانم شینا انصاری مازندرانی‌است ؟ خوب است. اما اگر نماینده این دیار است، چرا صدای این خاک نیست؟ چرا مازندران اولویتش نیست؟

چرا به‌جای فهم ریشه بحران، در سطح واژه‌ها گیر کرده است؟ادبیات مازندران را با متر و مقراض مردم شمال شهر تهران نسنجید؛ هر منطقه زبان و دغدغه‌های خود را دارد و اگر نماینده‌ای که هر روز با این دغدغه‌ها در سطح جامعه مواجه است نباید از وی توقع داشت که پاستوریزه و بهداشتی سخن بگوید و سهوی در کلام و گفتارش مشاهده نشود.

ما فرزندان زمین، دریا و کاریم. سیاست را با مردم می‌فهمیم، نه با تشریفات خشک. مازندران مظلوم است و مظلومیت، فریاد می‌خواهد.

اگر فریاد علی بابایی کارنامی را نمی‌پسندید، کاش پیش از آن، درد مردمش را می‌دیدید.اینجانب به‌عنوان عضوی کوچک از «خانه کشاورز» می‌گویم تأسف من نه از واژه تلخ نماینده، که از سکوت و بی‌تفاوتی کسانی است که باید کنار مردم می‌بودند، اما فقط نظاره‌گرند.

برچسب‌ها: کشاورزی , فرزندان , صنعت