مهریه؛ ستون حرمت خانواده و چالش قانونگذاری جدید در نگاه اجتماعی و فرهنگی
-
1404/09/15
قانون جدید مجلس درباره مهریه بار دیگر بحثی مهم و ریشهدار را در جامعه برجسته کرده است: جایگاه واقعی مهریه در فرهنگ ایرانی چیست و آیا کاهش یا محدودسازی آن میتواند به آرامش خانواده منجر شود؟ این مقاله با نگاهی انتقادی و تحلیلی، بر پایه دیدگاههای سعید شعبانی، به بررسی رابطه میان مهریه، کرامت زن، امنیت خانواده، و ضرورت اصلاح قوانین حمایتی در حوزه زنان میپردازد. تأکید اصلی بر این است که مهریه تنها یک عدد نیست، بلکه نماد حرمت و پیوندهای معنوی خانواده است؛ و قانونگذاری باید فراتر از ارقام، به کرامت انسانی و حقوق واقعی زنان توجه کند.
بحث تصویب قانون جدید مجلس در زمینه مهریه، بار دیگر یکی از مهمترین موضوعات اجتماعی ایران را به مرکز توجه افکار عمومی بازگردانده است. سعید شعبانی، تحلیلگر سیاسی و اجتماعی، در واکنش به این قانون تأکید میکند که مهریه تنها یک عدد یا پارامتر مالی نیست؛ بلکه ستون حرمت خانواده، نماد عشق، کرامت و احترام به زن در سنت ایرانی و اسلامی است.
به باور او، وقتی مهریه به اعداد و محاسبات مالی محدود میشود، این خطر وجود دارد که روح و معنای واقعی آن نادیده گرفته شود و جایگاه زن در خانواده تحتتأثیر رویکردی صرفاً اقتصادی قرار گیرد.
بهطور سنتی، مهریه در فرهنگ ایرانی مفهومی اخلاقی و ارزشی است؛ پیلهای از ابریشم که از حرمت، نجابت و آبروداری خانوادهها شکل گرفته، نه از چانهزنی مالی. اما امروز در فضای قانونگذاری، نگاه کمی و عددی به مهریه رواج یافته است. این پرسش اساسی مطرح میشود که آیا کاهش عدد مهریه به معنای افزایش ارزش زن و استحکام خانواده است یا برعکس، میتواند تعادل روانی و اجتماعی خانواده را تهدید کند؟
شعبانی در تحلیل خود بیان میکند که قانونگذاران باید فراتر از عدد مهریه، به کرامت زن و حقوق واقعی او توجه کنند. مهریه یک نماد است، اما امنیت اقتصادی، استقلال مالی و حقوق قانونی زنان، واقعیتهایی هستند که زندگی آنان را شکل میدهند. در کنار مباحث قانونگذاری درباره مهریه، چند پرسش مهم مطرح است:
آیا قوانین جدید ضمانت کافی برای استقلال مالی زن ایجاد کردهاند؟
آیا زنان در شرایط طلاق یا فوت همسر، میتوانند بدون مانع حقوق مالی و مهریه خود را دریافت کنند؟
آیا قوانین حضانت و حمایت از مادران بهگونهای اصلاح شده که عدالت و امنیت را تضمین کند؟
نکته مهم دیگر در تحلیل شعبانی، نگرانی درباره حفظ کرامت زن در نظام حقوقی است. او تأکید دارد که اگر قوانین مرتبط با مهریه، حضانت، ارث و مالکیت همزمان اصلاح نشود، نگاه صرفاً عددی به مهریه نمیتواند منصفانه یا کارآمد باشد.
به تعبیر او، زن «صندوقچهای از کرامت، عشق و انسانیت» است و هیچ عددی نمیتواند جایگاه واقعی او را تعیین کند. سنجش ارزش ازدواج با معیار مالی نهتنها نابرابری ایجاد میکند، بلکه بنیان روانی خانواده را نیز متزلزل میسازد.
در فرهنگ ایرانی، ازدواج پیوندی روحانی و اخلاقی است؛ میراث محبت و تربیتی است که پدر و مادر به فرزند خود میدهند. در این نگاه، ازدواج بیشتر «ارث دل» است تا «ارث پول». با این حال، تحولات اجتماعی و اقتصادی دورههای اخیر باعث شده نقش مهریه در خانوادهها پیچیدهتر شود. از اینرو، ضروری است که قانونگذاری بهجای سادهسازی مسئله، به ابعاد مختلف حقوقی، فرهنگی و اجتماعی آن توجه کند.
شعبانی معتقد است اگر قرار است تغییری در نظام مهریه ایجاد شود، باید به موازات آن فرهنگسازی در جامعه انجام گیرد. خانوادهها باید به جای تمرکز بر سنگینی مهریه، بر آرامش روانی، بلوغ فکری و توانایی حل مسائل در زندگی مشترک تکیه کنند. جامعهای که در آن خانوادهها در آرامش باشند، خود جامعهای امن، محترم و دارای آیندهای مطمئن خواهد بود.
در پایان، این پرسش اساسی باقی میماند: ما چگونه به این نقطه رسیدهایم که ارزش انسانی زن در میان اعداد و قوانین گم شود؟
پاسخ روشن است: جامعه امروز نیازمند بازگشت به معنای واقعی ازدواج، کرامت زن، و تأکید بر احترام متقابل است؛ نه صرفاً تعیین یک عدد در سند ازدواج.